جدول جو
جدول جو

معنی ناوک انداز - جستجوی لغت در جدول جو

ناوک انداز
آنکه با کمان تیر بیندازد، ناوک افکن، تیرانداز
تصویری از ناوک انداز
تصویر ناوک انداز
فرهنگ فارسی عمید
ناوک انداز
(دَ مَ / مِ)
ناوک زن. تیرانداز. (از آنندراج) (بهار عجم) :
نژادش ز افغان سپاهش هزار
همه ناوک انداز و ژوبین گذار.
فردوسی.
به صندوق پیلان نهادند روی
کجا ناوک انداز بود اندر اوی.
فردوسی.
ابر میسره چل هزار دگر
همه ناوک انداز پرخاشخر.
فردوسی.
ناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان
پهنه بازی و کمندافکنی و چوگان باز.
فرخی.
به برگستوان پیل پوشیده تن
پر از ناوک انداز و آتش فکن.
اسدی.
ز دست ناوک اندازان چشمت
همیشه ناوکی بر جان می آید.
خاقانی.
گر اوناوک اندازد از زور دست
مرا غمزۀ ناوک انداز هست.
نظامی.
ناوک انداز آسمان چو بدید
طاق ابروی تو کمان بشکست.
عطار.
توان دیدن ز خال گوشۀ چشمت سویدا را
نگاه ناوک انداز تو از بس دلنشین باشد.
میرزا فطرت (آنندراج).
توقد بینی و مجنون جلوۀ ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز.
وحشی.
- ناوک انداز ادب، معلم مدرسه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ناوک انداز
ناوک افکن
تصویری از ناوک انداز
تصویر ناوک انداز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازک اندام
تصویر نازک اندام
خوش اندام، دارای قد و قامت و اندام زیبا
فرهنگ فارسی عمید
وسیله ای بیلچه مانند از جنس فلز یا پلاستیک برای برداشتن خاک روبه، خاکستر و مانند آن، جایی در بالای قلعه و حصار برای ریختن خاک و سنگ بر روی دشمن
فرهنگ فارسی عمید
(زُ اَ)
آنکه همه اندام و اعضای وی نرم و لطیف باشد. (ناظم الاطباء). ظریف. ظریف اندام. جوان. متناسب اعضا. که اندامی ظریف و زیبا دارد:
طلب کرد یار دلارام را
پری پیکر نازک اندام را.
نظامی.
کافروخته روی بود و بدرام
پاکیزه نهاد و نازک اندام.
نظامی (لیلی و مجنون ص 227).
شنیدم که لقمان سیه فام بود
نه تن پرور و نازک اندام بود.
سعدی.
نازت بکشم که نازک اندامی
بارت ببرم که نازپروردی.
سعدی.
چندانکه خوب و لطیف ونازک اندامند درشتی و سختی کنند. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
آنکه اندام و اعضای وی لطیف و نرم باشد لطیف اندام: طلب کرد یار دلارام را پری پیکر نازک اندام را. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
بیلچه ای دارای دسته کوتاه که از حلب آهن مس و نقره سازند و بدان خاکروبه و خاکستر و غیره بدور اندازند، سنگ انداز برج و قلعه و حصار، ساحر جادوگر، آنچه که در آن خاک ریزند خاکریز، پارچه ای که دور سایبان و شامیانه کشند
فرهنگ لغت هوشیار
بیلچه ای دارای دسته کوتاه که از فلز یا پلاستیک سازند و با آن آشغال و غیره را به کمک جارو جمع کنند
فرهنگ فارسی معین
کمرباریک، لاغراندام، لطیف، لطیف اندام، نازک میان
متضاد: یغر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
1ـ دیدن خاک انداز در خواب، نشانه آن است که وظیفه ای دشوار اما دلپذیر را به عهده خواهید گرفت. 2ـ دیدن خاک انداز شکسته در خواب، نشانه آن است که آرزوها و خواسته هایتان بی پاسخ خواهد ماند.
فرهنگ جامع تعبیر خواب